از آغاز
پیدایش عالم میان جبهه حق و باطل ستیز بوده است. در این میان قرارگرفتن در جبهه حق
و تلاش برای اقامه حق امر بسیار مهمی است که مؤمنان حقیقی بایستی در راستای آن
حرکت کنند. برای اقامه حق به چهار چیز نیاز است: نخست، تشخیص حق از باطل؛ دوم،
شناخت راهی که انسان را به هدف برساند یعنی راه مستقیم؛ سوم، حرکت در مسیر و
چهارم، پایداری و استقامت در این مسیر. گاهی ممکن است حق را از باطل تشخیص ندهیم؛
گاه حق را تشخیص بدهیم، ولی راه را نشناسیم، گاهی نیز حق را بشناسیم، راه مستقیم
را هم بیابیم، ولی در آن مسیر حرکت نکنیم. گاه نیز ممکن است حتی در مسیر مستقیم
حرکت کنیم، اما در میانه راه درجا بزنیم و تا آخر ایستادگی نکنیم، پس برای اقامه
حق هریک از این چهار شرط لازم است(تهرانی، 1391: ص43- 44)؛ ولیکن شرط نهایی یعنی
استوارماندن در راه هدف و پایداری و استقامت مهمتر است؛ چراکه حلقه نهایی است و
در صورت غفلت از آن تمام تلاشهای پیشین نیز به هدر میرود.
در طول
تاریخ مستکبران و سلطهگران برای پیشبرد اهداف خود و تحمیل عقاید مذهبی، سیاسی و
حتی اجتماعی و فرهنگی خود امتها و ملّتهای گوناگون را مورد فشار و سختی قرار
داده و بر آنها ستم کردهاند؛ در این میان گروهی به هدف رهایی از یوغ ستم آنها
تسلیم شده و گروهی نیز مقاومت کردهاند.
امروزه نیز
جهان اسلام، از جمله ایران اسلامی، مورد سختترین فشارها و سختیها از جانب
مستکبران عالم میباشند. در این میان برخی، مقاومت در برابر دشمنان را بینتیجه و
عامل فشار بیشتر دشمن میپندارند، و عدهای، استقامت را عامل موفقیت و راه برونرفت
از فشارهای دشمنان. با نگاهی به تاریخ امتهای پیشین مشخص میگردد که چگونه اقوام
سلطهپذیر رو به نابودی نهادند و امتهای استقامتکننده به موفقیت و سربلندی
رسیدند. تاریخ با بیان حوادث و وقایع، زمینه عبرتگیری از حوادث گذشته را فراهم میسازد
و سبب میشود مسلمانان در آینه رفتار و کردار دیگران، رفتار و کردار خویش را محک
بزنند و با دیدن ثمره نهایی مقاومت و تسلیم، به ارزشهای استقامت و پایداری پی
ببرد.
مقام معظم
رهبری میفرماید:
من به
عنوان انسانی که در جریان مسائل کشور، از اول انقلاب تا حالا، از نزدیک بودهام،
عرض میکنم پیشرفتهای ما در همه جا، ناشی از ایستادگی و استقامت بر پایۀ ارزشها
بوده است؛ هر جا که استقامت کردیم و بر مبانی خودمان پافشاری کردیم و از آن کوتاه
نیامدیم و در مقابل تهدیدها خودمان را نباختیم، آن جا پیشرفت کردهایم. این
ایستادگی و پایداری، مهمترین چیزی است که ما میتوانیم آن را وسیله قرار دهیم
برای رسیدن به اهدافمان(سخنرانی مقام معظم رهبری، در تاریخ 31/ 6/ 1383).
سوال این
نوشتار این است که عوامل موفقیت امتهای استقامت کننده چیست؟
واقعیت این است که در منابع تاریخی بهطور شفاف عوامل موثر بر استقامت امتها ذکر
نشده است، از اینرو، بهناچار با مطالعه درباره تاریخ این امتها و جمعآوری
مدارک و مستندات لازم و کافی از منابع گوناگون و متعدد، باید ابتدا عوامل موثر بر
استقامت امتها را توصیف کرد، آنگاه با
مطالعه و بررسی هریک و با تحلیل اطلاعات و دادهها، نقش و اهمیت استقامت و پایداری
در موفقیتشان را تبیین کرد.
درباره
این موضوع در برخی کتاب ها و مقالات اشاراتی به موضوع شده است: 1. مجموعه
مقالات برگزیده همایش محمد، پیامبر اعظم(ص):استقامت و پایداری، که توسط مرکز
مطالعات بسیج در سال 1385 تهیه شده است.
مقالات این کتاب به استقامت و پایداری مسلمانان در دوره رسول الله اشاره دارد و
مسائل آن دوره را از جنبه تاریخ سیاسی بررسی کرده است2. سلوک عاشورایی، منزل
پنجم: استقامت و پایداری، اثر مجتبی تهرانی(1390). این اثر حاصل سخنرانیهای
ایشان است که به چاپ رسیده است. این کتاب نیز موضوع استقامت و پایداری را در نهضت
امام حسین(ع) تبیین کرده است. 3. استقامت
اثر سیدرضا صدر، که حاصل سخنرانیهای ایشان است و به صورت کلی به موضوع استقامت
اشاره کرده است. 4. سيدمحمد ميرحسيني
و همکاران(1389-1390) در مقاله «استقامت و پایداری در قرآن» با بررسي
آيات قرآن به این نتیجه رسیدند كه صبر و حلم، مقدمه پايداري، ثبات قدم دومين گام و
استقامت سومين و مهم ترين گام در راه رسيدن به پايداري در قرآن است.
استقامت
استقامت به
معنای طلب قیام از هرچیز است(ر.ک: طباطبایی، 1374، ج21: ص 77-81). راغب اصفهانی می
نویسد:« استقامت دربارۀ راهی گفته می شود که بر روی خط هموار می باشد و راه حق به
آن تشبیه شده است.... و استقامت انسان، یعنی متعهدبودن او در راه مستقیم.»(راغب
اصفهانی، 1412ق: ص 692) به اشاره طریحی، استقامت یعنی میانه روی در امور ... و
استقامت انسان، یعنی ملازمبودن او با راه حق(طریحی، 1414ق، ج 3: ص 1518، 1532)،
که تعبیر وی از استقامت، به معنای میانهروی،
چندان پذیرفتنی نیست. به نوشته مصطفوی «استقامت دلالت میکند بر طلب قیام در هر
امری، خواه ارادی ، خواه طبیعی و خواه عملی باشد ... و دوام و استمرار از لوازم
حقیقی آن است.» (سید قطب، 1996م، ص342- 343)
مراد
از استقامت، همان ادای مأموریت و جلوگیری از منهیّات الهی است؛ چنان که انسان در
قرآن به آن مأمور شده است(طبرسی، 1372، ج 5: ص 304، ج 2: ص 136). استقامت آدمی در
یک کار، یعنی اینکه از نفس خود بخواهد که دربارۀ آن امر قیام نماید و آن را تا
اصلاح کند، به طوری که دیگر فساد و نقص نیابد و به حد کمال و تمامیت خود
برسد(طباطبایی، 1374، ج 11: ص 47). در بررسی واژههای مترادف استقامت، واژههایی
چون پایداری و استواری و ثبات قدم دیده میشود، که مجموع این مفاهیم یک حقیقت را
تعقیب میکند و آن ایستادن و باقی ماندن بر مسألهای تا رسیدن به اهداف مورد نظر
است.
استقامت
دارای ابعاد گسترده ای است که می توان آن را به دو دستۀ موضوعی و محتوایی تقسیم
کرد؛ دسته اول در برگیرنده موضوعات گوناگون زندگی بشری است مانند استقامت نظامی،
اقتصادی، سیاسی و ....، و دسته دوم دربرگیرنده مفاهیم ارزشی است؛ همچون عقاید و
جهان بینی، اعمال و رفتار فردی و اجتماعی، که موجب بروز هر یک از مفاهیم ارزشی می
باشد. البته ابعاد دوگانه استقامت به صورت متحد و پیوندیافته عمل میکنند؛در
حقیقت، در مقابل یکدیگر و نافی هم نمی باشند؛ به عبارت دیگر، فرد یا جامعه بر اساس
جهان بینی و عقاید خود در موضوعی پایداری میکنند.
هرچند
معمولا واژه های صبر و استقامت را نیز با
هم به کار می برند ولی بحث صبر با استقامت فرق می کند. صبر، بردباری است نه
پایداری، صبر شکیبایی است، نه استواری. صبر در شاخه های مختلف نفسانی و روحی نام
های گوناگون پیدا می کند. مثلاً اگر صبر نسبت به امور شهوانی باشد، از آن به عفت
تعبیر می شود. در حقیقت صبر نوعی خودداری و توقف بر یک امر است، اما در استقامت
نوعی حرکت وجود دارد(تهرانی، 1391: ص 28-29). صبر از امور قلبی است و استقامت از
امور جسمی. صبر، مقاومت و پیروزی انگیزه دینی بر انگیزه نفسانی و شیطانی
است(نراقی، بی تا، ج3: ص 281؛ فیض کاشانی، 1403ق، ج7: ص 109) که نتیجه این پیروزی
به استقامت و پایداری منجر می شود. در واقع استقامت ثمره صبر است. بر همین اساس
است که مجاهدان در برابر دشمنان چنین دعا می کنند: رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا
صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ
(بقره: 250)؛ ازاین رو، هرچند صبر و استقامت با یکدیگر فرق دارند، اما مانعی نیست
که استقامت و پایداری آمیخته با صبر باشد(تهرانی، 1391: ص 33).
به
اشاره قرآن پیامبران، صدیقان، شهیدان و صالحان، که بهترین بندگان خدایند، اهل
استقامت هستند(نساء: 69) و هرکس پیرو خدا و رسولش باشد، از استقامت کنندگان به
شمار میآید(نساء: 68-69). امام علی(ع) استقامت و پایداری را شرط سلامت و ایمنی میشمارد(تمیمی
آمدی، 1366: ج5، احادیث 8117، 8497، 8041؛ مجلسی، 1404ق، ج 77: ص213) و میفرماید:
هرکس استقامت کند، ره به بهشت بَرَد و هر که بلغزد، به دوزخ در افتد.[1]پیامبر نیز به استقامت کنندگان وعده رستگاری داده است(متقی هندی، بی
تا، حدیث5479).صاحب کشف
الاسرار درباره استقامت می نویسد:« صحبت با حق، دو حرف است: اجابت و استقامت؛
اجابت، عهد است و استقامت، رفاه؛ اجابت شریعت است و استقامت، حقیقت است؛ درک شریعت
هزار سال به ساعتی در توان یافت و درک حقیقت، ساعتی به هزار سال در نتوان
یافت.»(میبدی، 1376، ج8: ص 529).
استقامت
در هر امری موجب ثبات و بقاء آن است. از این رو، با استقامت دین ثبات مییابد و
اگر استقامت در دین نباشد، موجب هلاکت و نابودی میشود(مجلسی، 1404ق، ج 64: ص
303).کسانی
که دارای استقامت در دین میشوند، هیچ قدرتی نمیتواند در آنها تزلزل ایجاد
کند(احقاف: 14؛ فصلت: 30)و هیچ
شکی به دل راه نمیدهند و همین امر سبب رشد معرفتی آنها می شود. پس موفقیت در هر
کاری وابسته به استقامت و پایداری است(صدر، بی تا، ص 13).همچنین همانگونه که برای رسیدن به یک هدف، استقامت لازم است، پس از
رسیدن به هدف، برای نگهداری آن، نیز استقامت ضرورت دارد(استقامت در اسلام، بی تا،
ص 4؛ صدر، بی تا، ص 9). مقام معظم رهبری
می فرماید: «استقامت یعنی ایستادگی کردن، ادامه دادن، راه را دنبال کردن، متوقف
نشده، این رمز کار است، باید پیش برویم.»(بیانات مقام معظم رهبری، 10/11/1390) بنابراین
امت با استقامت، از یک سو، به هدف می رسد و، از سوی دیگر، آن اهداف و ثمرات را حفظ
میکند.
نکته
دیگر اینکه استقامت، که از عالیترین صفات می باشد(ر.ک: صدر، بی تا، ص 9)، عبارت
است از آنکه انسان با تفکر و مطالعه، بدون دخالت احساسات و تعصبات باطل، صحت و درستی
مطلبی را دریابد و برای رسیدن به آن یا حفظ آن پافشاری و پایداری میکند(صدر، بی
تا، ص 34-35)؛ یعنی اگر کسی در راه رسیدن به هدف نامشروع و نامعقول و باطل پافشاری
کند، این استقامت نیست، بلکه لجاجت است و از بدترین صفات و سبب گمراهی و ضلالت
است(استقامت در اسلام، بی تا، ص 7؛ صدر، بی تا، ص 248-249). از این رو، هرگونه
استقامت و پایداری ستودنی نیست، بلکه پایداری در راه خدا و بندگی او قابل ستایش و
نتیجه بخش خواهد بود(صدر، بی تا، ص 44). به بیانی دیگر، استقامت در راه حق ارزش
دارد و نه پایداری در راه باطل.[2] راهی که به حق شایستگی
استقامت و تحمل رنج را دارد، راه خدا و حفظ ایمان و گسترش معنویات در جامعه است،
زیرا استقامت در امور مادی، تنها نتیجه مادی در پی دارد، اما استقامت در راه خدا و
امور معنوی، نتیجهاش برخورداری از امدادهای غیبی و بهشت برین است(فصلت: 30) که
سعادتی ابدی محسوب می شود(صدر، بی تا، ص 44).خداوند متعال در این مورد می فرماید:
إِنَّ
الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ
وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ * أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا جَزَاءً
بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ(احقاف: 13-14) : همانا کسانی که گفتند آفریننده ما
خداست و بر این سخن پایدار و ثابت ماندند، بر آنها هیچ ترس و بیم و حزن و اندوهی
نیست(در دنیا و آخرت) نخواهد بود. آنان اهل بهشتند و به پاداش اعمال نیک همیشه در
بهشت ابد جاویدان خواهند بود.
نکته
نهایی اینکه مقاومت به معنای بیتدبیری نیست؛گمان نرود استقامت باید با خشونت و
سختی همراه باشد. اگر شخص مقاوم و پایدار را به کوه تشبیه می کنند به خاطر پایداری
اش در برابر طوفان ها و حوادث است، نه صرفا به خاطر سختی آن. رسول گرامی اسلام، که
نمونه بارز استقامت است، ملایم ترین اخلاق را داشت و ملایمت و مهربانی او از مهم
ترین عوامل موفقیت وی به حساب می آمد(ر.ک: آل عمران: 154).پس استقامت باید با متانت و تدبر همراه باشد،تا انسان را به موفقیت
برساند(ر.ک: صدر، بی تا، ص 27؛ مجلسی، 1404ق، ج 68: ص 60-61).مقاومت با تدبیر جزو شعارهای نظام اسلامی شمرده می شود(ر.ک: بیانات
مقام معظم رهبری در تاریخ 22/07/1383).
عوامل موثر بر موفقیت امت های استقامت کننده
ایمان به خدا
ایمان
سرآمد باورهای دینی، ریشه همه معنویات، معیار تمام ارزشهای انسانی و حلقه ارتباط
با خداست. بیشک، مهمترین عامل موفقیت امتهای استقامتکننده ایمان به خداوند
متعال است. ایمان سلاح مقاومت و بزرگترین عامل پیروزی بر مشکلات محسوب میشود(آل
عمران: 139). از آنجا که ایمان به خدا خوف از دیگران را از بین می برد(احقاف:
13)، مؤمنان حقیقی، مادامی که در پناه
اعتقاد خویش باشند، در برابر هیچ قدرتی هراسناک، و در برابر ظالمان تسلیم نمیشوند؛
زیرا میدانند که موفقیت و سربلندی از آنِ جبهه حق و ایمان است(منافقون: 8).
به اعتقاد
آیت الله خامنه ای ایمان چهار پیامد دارد که موجب بالفعل شدن اقتدار درونی و معنوی
انسان می شود و در زندگی فردی و اجتماعی سمت و صورت حیات طیبه را ایجاد می کند. یک
اینکه ایمان دل را برای ورود در میدان های دشوار آماده می کند؛ دوم این است که گام
ها را برای پیمودن جاده های سخت استوار می کند؛ سوم این است که مشکلات را در چشم
ها کوچک می کند و چهارم اینکه، هدف های بزرگ را در اختیار انسان می گذارد(بیانات
مقام معظم رهبری در تاریخ 14/07/1388).
براین
اساس، ایمان ریشه و اساس سایر عوامل موثر بر استقامت امتها محسوب میگردد؛ چرا
که ایمان است که توکل میآورد، در بین مردم وحدت ایجاد میکند، مردم را پیرو رهبر
میگرداند و در نهایت روح استقامت و پایداری در بین امت میدمد.
خداوند
متعال در آیات متعددی به این موضوع اشاره کرده است که به چند مورد از آنها در ذیل
اشاره میشود:
وَلَا
تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ(آل
عمران: 139) و سست نشويد! و غمگين نگرديد! و شما برتريد اگر ايمان داشته باشيد!
وَمَنْ
يتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ
الْغَالِبُونَ(مائدة: 56) و کساني که ولايت خدا و پيامبر او و افراد باايمان را
بپذيرند، پيروزند؛ (زيرا) حزب و جمعيت خدا پيروز است.
با ملاحظه
این دو آیه، که آیه نخست پیروزی را متوقف بر ایمان نموده، و آیه دوم، که مؤمنین را
حزبالله و آنان را غالب بر حزب شیطان معرفی کرده است، نقش ایمان در موفقیت و
پیروزی کاملاً روشن میگردد.
ایمان
عقیده است و عمل(بروج: 11؛ طه: 75؛ سبا: 37؛ همچنین ر.ک. حکیمی، 1385، ج1: ص390)؛
یعنی صرف عقیده کافی نیست. باید برای عقیده تلاش کرد. به فرموده علی(ع) لازمۀ
ایمان، صبر است. ایمان دارای چهار پایه است که اولین و مهمترین پایه آن صبر و
پایداری است(نهجالبلاغه، حکمت 30). ایشان در حدیث دیگری نسبت صبر به ایمان را به
منزله نسبت سر به جسد، و ایمان بدون صبر را چون جسد بدون سر فاقد هرگونه ارزش
دانسته است(همان، حکمت 79؛ کلینی، 1365، ج 3: ص 142).
به فرموده
خداوند موفقیت مسلمانان در عصر پیامبر(ص) به عِدّه و عُدّه آنان نبود، بلکه به
دلیل اعتقاد و ایمان خالصانه آنها و شکیبایی در مسیر حق بود(بقره: 249؛ انفال:
65). امام خمینی در این باره می فرماید:«رمز پیروزی لشکراسلام در صدر اسلام- با
آنکه هیچ ابزار جنگی می شد بگویی نداشتند- قیام لللّه بود... اصحاب رسول اکرم در
صدر اسلام قدرت ایمان داشتند و با قدرت ایمان به پیش رفتند؛ به طوری که با جمعیت
بسیار کم و با نداشتنن ابزار جنگ، بر دو امپراتوری بزرگ آن روز دنیا- روم و ایران-
غلبه کردند. نهضت کردند و برای خدا نهضت کردند، و استقامت کردند.»( امام خمینی،
1378، ج7: ص 245)
مقام معظم
رهبری ایمان را مظهر مقاومت ملت ایران دانسته(ر.ک: بیانات مقام معظم رهبری در
تاریخ 10/ 8/ 1380) و میفرماید:
... بدون
تردید مقاومت با پیروزی همراه است. این مقاومت وقتی با ایمان باشد، ادامه پیدا
خواهد کرد. لذا میگوییم و همیشه گفتیم که ایمانِ همراه با مقاومت، به دنبالش
پیروزی است. مراد ما فقط ایمان دینی هم نیست؛ ایمان به هر اصلی. البته اگر ایمان
دینی باشد، آن وقت خدای متعال وعده کرده است که همهی قوانین طبیعت و تاریخ در
خدمت این مقاومان قرار خواهد گرفت: « مَنْ كَانَ يرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا
لَهُ فِيهَا مَا نَشَاءُ لِمَنْ نُرِيدُ....( الإسراء:18)[3] »(بیانات
در تاریخ 21/07/13825).
توکل به خداوند
توکل به
خداوند متعال از ارزشهایی است که قرآن کریم مسلمانان را بارها بدان توصیه میکند(آل
عمران: 122و 160؛ توبه: 51). حقیقت توکل این است که انسان تلاشگر، کار خود را به
خدا بسپارد و حل مشکلات خود را تنها از او بخواهد(مکارم شیرازی، 1377، ج 2: ص
265)؛ هر چه ایمان و معرفت مؤمن به خداوند بیشتر و خالصتر باشد، اتصال و درجه
اتّکا و توکلش نیز قویتر خواهد شد.
خداوند
متعال صبر و استقامت را از صفات متقین و متوکلین دانسته(ر.ک: آل عمران: 15- 17؛
نحل: 16؛ ابراهیم: 12) و در قرآن تصریح فرموده که مؤمنان را به سبب ایمان و
توکلشان در زندگی دنیا استوار و ثابتقدم میسازد(احقاف: 13؛ ر.ک. طبرسی، 1372، ج
6: ص 472). کسانی که اعتماد و توکلشان به خداوند است، از کسی جز او نمیهراسند؛ به
همین سبب در برابر ستمگران و مخالفان حق میایستند و هرگز حیات معنوی خود را فدای
حیات مادی نمیکنند(عبدالمحمدی، 1391: ص 77).
در روایات
معصومین نیز به این موضوع اشاره شده است. امام باقر(ع) فرموده است: «مَن تَوکَل
عَلی الله لایَغلب، و مَن اعتصَم بِالله لایَهزم؛ کسی که بر خدا توکل کند مغلوب
نمیشود و کسی که به دامن لطفش چنگ زند، شکست نمیخورد»(محمدی ری شهری، 1378، ج
10: ص 681). حضرت علی(ع) توکل را رمز قوت قلب دانسته(همان، ج1، ص 318) و میفرماید:
«مَنْ تَوَکَّلَ عَلَی اللهِ ذَلَّتْ لَهُ الصِّعاب ُوَ تَسَهَّلَتْ عَلَیْهِ
الاَسْبابُ(تمیمی آمدی، 1366، ص425، ح3888)؛ کسی که به خدا توکل نماید سختیها برای
او هموار و اسباب و ابزار لازم برای او آسان میشود.»
امید به وعدههای الهی
امید به
عنوان یک عامل معنوی افزایش روحیه، نیروی استقامت و پایداری را تقویت میکند. به
وسیله استقامت، میتوان امیدوار بود و به وسیله امید، میتوان پایداری کرد. کسی که
از رسیدن به مقصود نومید شود و دارای استقامت نباشد، همه مشکلات در نظرش غیر قابل
حل میآید و موانع را غیر قابل تسخیر و شکستناپذیرمیشمارد، ولی کسی که دارای
استقامت باشد، عدد مشکلات در نظرش بسیار کم و هر یک را به آسانی قابل حل میداند و
موانع را بسیار کوچک و نابود شدنی میانگارد. پس نتیجه نومیدی، سستی و مرگ و نتیجه
امید، استقامت و حیات است.
بهترین
مرجع امید انسانها خداوند متعال است. اوست که یاریبخش استقامتکنندگان است و این
را به مؤمنان وعده داده است. ازاینرو، استقامت و پایداری در راه حق نیازمند
یادآوری وعدههای الهی است(طبرسی، 1372، ج4: ص 842)؛ چراکه آنچه را خداوند سبحان
وعده کرده، هم حق است و هم به صورت قطعی محقق میشود و خداوند این مفهوم را چندین
بار در قرآن به صراحت ذکر کرده است(روم: 60؛ غافر: 55، 77). خداوند متعال پس از
بیان مبارزات انبیاء بزرگ و کارشکنی مشرکان و مخالفان، از سنت الهی موفقیت نهایی
اهل حق بر اهل باطل خبر میدهد تا مؤمنان مظلوم، در هر زمان و مکان، به وعدههای
الهی دلگرم و امیدوار باشند و گرد و غبار یأس و نومیدی را از دل و جان بشویند و
برای ادامه مبارزه با لشکر باطل آماده و مقاوم گردند و بدانند که شکست کفار و
موفقیت مؤمنان حتمی است(قرائتی، 1383، ج 7، ص 346).
حضرت
امام(ره) فرمود:
به شما میگویم
که از هیچ کس نترسید الاّ خدا، و به هیچ کس امید نبندید الاّ خدای تبارک و تعالی،
و اگر امید خودتان را به خدای تبارک و تعالی تمام کنید، من به شما اطمینان میدهم
که آسیبی این مملکت نبیند(امام خمینی، 1378، ج 13: ص 149).
از دیدگاه
مقام معظم رهبری مقاومت جز در سایه اتکا به حق تعالی و اعتماد به وعدهه های الهی
ممکن نیست(سخنرانی در تاریخ 04/09/1397). ایشان در تأکید بر نقش امید به وعدههای
الهی در موفقیت و پیروزی میفرماید:
خدای متعال
به ما وعده کرده است، فرموده است اگر مجاهدت کنید، اگر تلاش کنید، خدای متعال شما
را به مقصود میرساند و شما در سایهی ایستادگی، به اهداف خود دست پیدا میکنید.(سخنرانی
در تاریخ 21/11/1390)
امدادهای غیبی و نصرت الهی
یکی از سنتهای
الهی سنت امداد است. طبق این سنت، خداوند امکانات رشد و تعالی را برای همه انسانها
از هر نژاد و گروه فراهم میآورد(اسراء: 20). اگر انسانها راه صحیح بپیمایند و
شرایط را برای دریافت فیض و امداد بیشتر مهیا کنند، خداوند، آنان را،در راه رسیدن
به اهدافشان با کمکهای تازه (امدادهای خاص) خود، یاری خواهد کرد.[4] یکی از این شرایط صبر و استقامت است.یعنی هر انسان با ایمانی اگر در
صراط مستقیم صبر و استقامت ورزد و یا در مصائبی که به او میرسد، شکیبایی از خود
نشان دهد، مشمول عنایت خاص و نصرت الهی میشود.
مقام معظم
رهبری در این خصوص میفرمایند:
اگر سختیها
را تحمل کردید، خدای متعال درهای فرج را خواهد گشود... خدای متعال، به برکت مجاهدت
و به شرط ایستادگی، بیرون از دایره محاسبه معمولی عقول بشری، درها را باز و راهها
را هموار میکند.(سخنرانی در تاریخ 29/05/136)
خداوند در
قرآن سرنوشت شوم کسانی را که در مقابل سلطه کفار تسلیم میشوند، به روشنی بیان میکند
و بلافاصله وعده میدهد که نگهدارنده و یاریبخش کسانی خواهد بود که ایستادگی کنند
و علیه دشمنان به پا خیزند(آل عمران: 149-150). به فرموده الهی اگر خدا شما را
یاری دهد، محال است کسی بر شما غالب آید؛[5] که
این از سنتهای الهی است، اما تحقق این سنت الهی مشروط به پایمردی و ایستادگی
است(آل عمران: 124؛ محمد: 7).
سرد شدن
آتش بر حضرت ابراهیم (الأنبیاء: 69)؛ یاری بنیاسرائیل در برابر فرعونیان،و حضرت
عیسی و حواریون در برابر دشمنان (آل عمران: 46 ، 47 و 49؛ مریم: 20 و 29؛
مائده:110، 114 و 115؛ بقره:87 و 253؛ نساء:158)، امدادهای الهی در جریان هجرت به
مدینه(انفال: 30)؛ جنگ بدر (انفال:11، 12، 17 و 65؛ آل عمران: 13 و123- 124)، جنگ
خندق (احزاب: 9و10) و جنگ حنین(توبه: 25 و 26) نمونه هایی از این موارد است که قرآن
به آن اشاره کرده است.
اتحاد و همبستگی
اتحاد و
همبستگی یکی از ضرورتهای مهم اجتماعی و سیاسی مسلمانان در جهت ایستادگی و پویایی
و هویت امت اسلامی و از مهمترین عوامل عزت و پیروزی آنها در صحنههاست.[6] وحدت، جوهرۀ قوام و پایداری است که در سایه آن توان استقامت مسلمانان
در برابر دشمنان چندین برابر میشود. قرآن به مسلمانان چنین میفرماید:
وَاعْتَصِمُوا
بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ
عَلَيكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَينَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ
بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ
فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يبَينُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ
تَهْتَدُونَ(آل عمران:103)و همگي به ريسمان خدا [قرآن و اسلام، و هرگونه وسيله
وحدت]، چنگ زنيد ، و پراکنده نشويد! و نعمت (بزرگ) خدا را بر خود، به ياد آريد که
چگونه دشمن يکديگر بوديد، و او ميان دلهاي شما، الفت ايجاد کرد، و به برکت نعمت
او، برادر شديد! و شما بر لب حفرهاي از آتش بوديد، خدا شما را از آن نجات داد؛
اين چنين، خداوند آيات خود را براي شما آشکار ميسازد؛ شايد پذيراي هدايت شويد.
خداوند
متعال با یادآوری ضرورت همبستگی و همدلی و لزوم مقابله با اختلافات قومی و دینی،
همه مسلمانان را به مقابله با اختلاف و تفرقه توصیه میکند و میفرماید:
وَأَطِيعُوا
اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ
وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ(انفال:46) و (فرمان) خدا و پيامبرش
را اطاعت نماييد! و نزاع (و کشمکش) نکنيد، تا سست نشويد، و قدرت (و شوکت) شما از
ميان نرود! و صبر و استقامت کنيد که خداوند با استقامت کنندگان است!
حفظ وحدت و
یکپارچگی یک توصیه اخلاقی نیست، بلکه ضرورتی اجتناب ناپذیر و حیاتی، به ویژه در
شرایط کنونی، است. استقامت امتها امری جمعی است و در این راستا وحدت و برادری نقش
اساسی دارد.
روحیه ایثار و شهادتطلبی
روحیه
ایثار و شهادتطلبی[7] از امتیازهای سپاه اسلام در برابر جبهه کفر میباشد. تقویت این عامل
در جامعه اسلامی، مسلمانان را به سوی استقامت و پایداری رهنمون میسازد. وقتی که
انسان در راه آرمانهای والایش حاضر شود از باارزشترین متاع زندگیاش، که همان
جان و روح الهی اوست دست بشوید، تمامی سختیها و مشکلات را نیز در این راه مقدس با
جان و دل تحمل خواهد نمود.
ایثار و
شهادت طلبی برخی از یاران حضرت شعیب(مجلسی، 1404ق، ج 12، ص 383؛ کنزالفوائد،
1410ق، ص179 و180)، مسلمانانی چون حمزه سیدالشهداء، مالک بن سنان و نعمان بن مالک
در جنگ احد(واقدی، 1409ق، ج1، ص211)، عبدالله بن رواحه، جعفر طیار در جنگ
موته(همان، ج2، ص 762) و، بالاتر از همه، ایثار یاران امام حسین(ع) در جریان واقعه
عاشورا بهترین شواهد تاریخی در این زمینه می باشند.
رهبری
بی شک،
ازمهم ترین عوامل استقامت هرامتی رهبری صالح و شایسته است که با علم و درایت خود،
امت را به مسیر درست رهنمون و از مسیر اشتباه باز دارد. در این راستا، پیروی و
حمایت مردم از رهبران نیز بسیار موثر است و نقش مکمل دارد؛ چنانکه از رموز پیروزی
مومنان در تقابل با دشمنان همین اطاعت و پیروی از دستورهای رهبری است.
برای نمونه
میتوان به رهبری ابراهیم(ع) اشاره نمود که قرآن وی را به عنوان الگو و اسوه برای
دیگران قرار داده است: قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ
وَالَّذِينَ مَعَهُ .... (ممتحنة: 4)براي شما سرمشق خوبي در زندگي ابراهيم و کساني
که با او بودند وجود داشت.... .
امت حضرت
ابراهیم(ع) نیز با تأسی به پیشوای خود
توانستند اسثقامت ورزند و این پیروی محض از ابراهیم(ع) بود که آنان را به بهترین و
شایستهترین افراد در نزد وی تبدیل کرده بود: إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ
بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِي وَالَّذِينَ آمَنُوا
وَاللَّهُ وَلِي الْمُؤْمِنِينَ(آل عمران: 68)سزاوارترين مردم به ابراهيم، آنها
هستند که از او پيروي کردند، و (در زمان و عصر او، به مکتب او وفادار بودند؛
همچنين) اين پيامبر و کساني که (به او) ايمان آوردهاند (از همه سزاوارترند)؛ و
خداوند، ولي و سرپرست مؤمنان است.
مسلمانان
نیز با رهبری پیامبر اعظم(ص) و امامان معصوم(ع) به استقامت در برابر دشمنان
پرداختند. مشرکان راه های بسیاری را برای بازداشتن پیامبر(ص) از هدفش، یا تسلیم
و بهسازشواداشتن ایشان پیمودند، اما
تطمیع و تهدید و شکنجه و آزار، هیچ یک در رسول خدا موثر نیفتاد(عبدالمحمدی، 1391:
ص 65) پیروان رسول الله نیز از استقامت و پایداری ایشان الگو گرفتند و در برابر
دشمنان ایستادگی کردند.
با بررسی
تاریخ زندگانی ائمه نقش ایشان در مدیریت تحول ساختاری تشیع و تبدیل جمعیتی پراکنده
به سازمانی تشکلیافته و سازماندهی شده روشن میگردد. شیعیان نیز در سایه رهبری
آنان در مقابل حکومت ظلم و جور پایداری و استقامت کردند. بررسی کنشهای سیاسی
جریان شیعه، از آغاز شکلگیری تا عصر غیبت، نشان میدهد هر چند شیعیان در اقلیت
بوده و مورد آزار و فشار حکومتها قرار گرفتند، اما برای حفظ دین و عقاید خود
تسلیم دستگاه ظلم و جور نگشتند.[8]
همین استقامت و پایداری سبب گردید شیعه همواره روحیه انقلابی و سازشناپذیر خود را
حفظ نماید؛ ازاینرو، در سراسر تاریخ اسلام، شیعیان بیش از سایر فرقهها و گروههای
اسلامی، مبارزه و مقاومت کرده و قربانی دادهاند و همواره پرچم ایستادگی در برابر
حکومتهای ظلم و جور را بر دوش کشیدهاند و طوق اطاعت از ستمکاران را از گردنشان
وانهادند.[9] با همین راهبرد، شیعه، به عنوان یک جریان سیاسی ـ مذهبی فعال، به نماد
مخالفت و مقاومت در برابر حکومتهای نامشروع و مستبد بدل گردیده است.[10]
نتیجه
استقامت و
پایداری یک اصل راهبردی، برگرفته از قرآن کریم، سنت و سیرۀ پیامبران و امامان
معصوم(ع) است که انسانهای مؤمن، به صورت فردی و گروهی، از آن بهره میبرند تا در
سایه آن و امداد و نصرت الهی بتوانند در برابر هواهای نفسانی، جاذبههای دنیا،
فشارها و نقشههای دشمنان داخلی و خارجی به موفقیت دست یابند.
در طول تاریخ، هرگاه امت ها در مبارزه حقطلبانه
با دشمنان، مقاومت داشته است، موفق گشته و هرگاه یک گام عقب کشیده، دشمن یک گام
پیش نهاده است و نتیجهای جز پذیرش ذلت برای آنان در پی نداشته است.
از این
پژوهش چنین بر میآید که مهمترین عوامل موثر بر استقامت امت ها عوامل معنوی و
انگیزههای الهی و دینی است که عبارتنداز: ایمان و توکل به خدا، امدادهای غیبی و
نصرت الهی، اتحاد و همبستگی، روحیه ایثار و شهادتطلبی و رهبری و ولایتمداری. اگر
جامعه ما در این مسیر و در راستای تحقق و رشد این عوامل قدم برداشت، قطعاً در
برابر دشمنان استقامت و پایداری میکند و موفقیت ما نیز حتمی خواهد بود؛ چراکه به
فرموده مقام معظم رهبری «استقامت کردن در مقابل فریبها و تهدیدهای دشمن، هنر
بزرگی است که اگر یک ملت این هنر را داشته باشد، آن وقت به قله میرسد. به جایی که
دیگر دشمن فایدهای در تهدید نمیبیند و مجبور است با او بسازد و یا در مقابل او
تسلیم شود.»( سخنرانی مقام معظم رهبری در تاریخ 25/09/1376) به عقیده ایشان ملت
ایران با جوهر ایستادگی و مقاومت و با کمک های الهی خواهد توانست بار دیگر تمدن
اسلامی را در عالم سربلند نماید(سخنرانی
مقام معظم رهبری در تاریخ 06/01/1385).
فهرست منابع
قرآن
مجید.
نهج
البلاغه.
ابن ابی الحدید،
عبدالحمید ابن هبهالله، شرح نهج البلاغه، دارالكتب العلمیه، منشورات مكتبه آیهالله
العظمی المرعشی النجفی، قم، ۱۴۰۴هـ. ق.
ابن خلدون،
عبدالرحمان بن محمد، المقدمه، دارالفكر، بیروت، بیتا.
ابن سعد،
محمد، طبقات الكبري، تحقيق محمد عبدالقادر عطا، بيروت، دار الكتب العلمية،
1410ه.ق/1990م.
ابن منظور،
محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1408ق.
استقامت در
اسلام، دورود، شرکت سهامی عام سیمان فارس و خوزستان، بی تا.
بهشتی، احمد،
«جلوههایی از پایداری و استقامت در سیره عملی و قولی سالار شهیدان»، گزیده مقالات
کنگره امام حسین(ع) و مقاومت، ج 1، قم، سازمان اوقاف و امور خیریه، 1386.
تشیع،
مقاومت و انقلاب(مجموعه مقالات کنفرانس بین المللی دانشگاه تل آویو-1984)، تهران،
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1368.
تمیمی
آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، شرح جمال الدین محمد خوانساری،
تصحیح میرجلال الدین حسینی ارموی(محدث)، تهران، دانشگاه تهران، 1366.
تهرانی،
مجتبی، سلوک عاشورایی (منزل پنجم: استقامت و پایداری)، تهران، موسسه فرهنگی پژوهشی
مصابیح الهدی، 1391.
حامد مقدم،
احمد، سنّتهای اجتماعی در قرآن، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی، 1361ش.
حسنی، هاشم
معروف، جنبشهای شیعی در تاریخ اسلام، ترجمه سیدمحمدصادق عارف، چاپ دوم، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی،
1379ش.
حکیمی،
محمدرضا، و محمدحکیمی و علی حکیمی، الحیاه، ترجمه احمد آرام، قم، دلیل ما، 1385ش.
خامنهای،
سیدعلی، حدیث ولایت [مجموعه رهنمودهای رهبر معظم انقلاب]، تهران، موسسه پژوهشی
فرهنگی انقلاب اسلامی، حفظ و نشر آثار آیت الله العظمی خامنه ای(مدظله العالی)،
ویراست دوم.
خمینی، روح
الله، صحیفه امام [مجموعه آثار حضرت امام خمینی: (بیانات، پیامها، مصاحبهها،
احکام، اجازات شرعی و نامهها)]، موسسه تنظیم و نشر آثار امام
خمینی(س)، تهران، 1378 ش.
دهخدا،
علىاكبر، لغتنامه، دانشگاه تهران، 1372 ش.
راغب
اصفهانى، حسين بن محمد، المفردات في غرائب القرآن، دارالعلم، بيروت، 1412 هـ. ق.
زورق،
محمدحسن، دو حرکت در تاریخ، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1390ش.
زورق،
محمدحسن، دو حرکت در تاریخ، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1390.
سید قطب،
فی ضلال القرآن، قاهره، دار الشرق، 1417/ 1996.
صدر،
سیدرضا، استقامت، کتابفروشی اسلامیه، تهران، بی تا.
صدر،
سیدمحمدباقر، سنتهای تاریخ در قرآن، ترجمه و تحقیق سیدجمال الدین موسوی، تهران،
تفاهم، 1389ش.
صدیقی،
کلیم، اندیشه و عمل سیاسی مسلمین: مقاومت در برابر غرب، ترجمه سیدهادی خسروشاهی،
قم، خرّم، 1370ش.
طباطبائي،
سیدمحمدحسين، تفسير الميزان، ترجمه موسوي همداني، قم، انتشارات اسلامي جامعه
مدرسین حوزه علمیه، 1374ش.
طبرسى، فضل
بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو، 1372ش.
طریحی،
فخرالدین، مجمع البحرین و مطلع النیرین، قم، مؤسسه البعثه، 1414ق.
عبدالمحمدی،
حسین، تساهل و تسامح از دیدگاه قرآن و اهل بیت، قم، موسسه آموزشی و پژوهش امام
خمینی، 1391ش.
فرقانی،
قدرت الله و سیدعلیار افشارپور، مجموعه مقالات برگزیده همایش محمد پیامبراعظم(ص)،
استقامت و پایداری، تهران، پژوهشکده ارتش بیست میلیونی، 1386.
فلاح
بابلی، حسن ، صبر و استقامت، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1365ش.
فیض
کاشانی، مولی محسن، المحجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تصحیح علی اکبر غفاری،
بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، 1983م.
قرائتى ،
محسن، تفسير نور، نشر مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، تهران، 1383 ش.
قریشی، سید
علی اکبر، قاموس قرآن، چاپ هشتم، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1378ش.
كراجكى،
ابوالفتح، كنز الفوائد، قم، دار الذخائر، 1410ه.ق.
كليني،
محمد بن يعقوب، الكافي، تحقيق علي اكبر غفاري، تهران، دارالكتب اسلاميه، 1365ش.
متقی هندی،
حسام الدین، کنز العمال، تحقیق شیخ بکری، بیروت، موسسه الرساله، بی تا.
مجلسی،
محمدباقر، بحار الأنوار، بيروت، مؤسسة الوفاء، 1404ه.ق.
محدثي،
جواد، پيامهاي عاشورا، قم، زمزم هدايت، 1377ش.
محمدی ری
شهری، محمد، میزان الحکمه، دارالحدیث، تهران، 1378ش.
معروف
الحسنی، هاشم، جنبش های شیعی در تاریخ اسلام، ترجمه سیدمحمدصادق عارف مشهد، آستان
قدس رضوی، 1379.
مکارم
شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، قم، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، 1377.
میبدی، رشیدالدین
ابوالفضل، کشف الاسرار و عدة الابرار، به اهتمام علیاصغر حکمت، چاپ ششم، تهران، امیرکبیر،
1376.
ميرحسيني، سيدمحمد قاسمي حامد مرتضي، شاوراني مسعود، «استقامت و پایداری در قرآن»، دوفصلنامه
ادبيات پايداري ، دوره 2 ، شماره 3-4 ، پاييز 1389 و بهار 1390.
نراقی،
محمدمهدی، جامع السعادات، تحقیق علامه سیدمحمد کلانتر، بیروت، مؤسسه الأعلمی
للمطبوعات، دارالنعمان، بی تا.
واقدي،
ابوعبدالله محمد بن عمر، المغازي، تحقيق مارسدن جونس، طبعة الثالثه، بیروت، موسسة
الاعلمي، 1409ه.ق/1989م.
[1]. مَن استَقام فإلی الجَنّه، و مَن زَلَّ فإلی النّار.(نهج البلاغه،
خطبه 119)
[2]. احمد بهشتی در مقاله «جلوه هایی از پایداری و استقامت در سیره عملی و
قولی سالار شهیدان» می نویسد: «بدون شک، هر گونه پایداری و استقامتی، مطلوب و
ممدوح نیست... بسیار بوده اند کسانی که در راه ایده های باطل تا سرحد مرگ پیش رفته
اند و خود را قربانی کرده اند. در برخی از جنگ ها هیچ یک از دو طرف برحق نبوده
اند، بلکه هر دو به بیراهه رفته و جان خود را در راه هدف های باطل و اغراض نفسانی
تلف کرده اند. اگر به دیده شرعی و توحیدی به اینها بنگریم، باید درباره آنها
بگوییم«القاتل و المقتول فی النار» هر دو گروه مقاومت کرده و در راه ایده مادی و
دنیایی با تمام نیرو ایتاده و مرگ را بر زندگی دنیا ترجیح داده اند، ولی بینش عقلی
ناب و نگاه دینی و خدایی برای هیچ کدام ارزش و اعتباری قائل نیست؛ چراکه هر کدام
پیروز شده اند، باطلی را قوت بخشیده و حقیقتی را پایمال کرده اند.»(بهشتی، 1386: ص
2-3)
[3]. آن کس که (تنها) زندگي زودگذر (دنيا) را ميطلبد، آن مقدار از آن
را که بخواهيم -و به هر کس اراده کنيم- ميدهيم..
[4]. آیات فراوانی از قرآن کریم بر این حقیقت دلالت دارد؛ از جمله:
ابراهیم، 7؛ محمد، 7؛ عنکبوت، 69؛ انفال، 29.
[5]. إِنْ ينْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ وَإِنْ
يخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي ينْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ
فَلْيتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ(آل عمران: 160) اگر خداوند شما را ياري کند، هيچ کس
بر شما پيروز نخواهد شد! و اگر دست از ياري شما بردارد، کيست که بعد از او، شما را
ياري کند؟! و مؤمنان، تنها بر خداوند بايد توکل کنند!
[6]. امام علی(ع) در اشاره به این واقعیت میفرماید: «امتهای پیشین
مادامی که با هم اتحاد و وحدت داشتند، در حال پیشرفت و شکوفایی بودند، و به عزت و
اقتدار دست یافتند، خلافت و وراثت در زمین را به دست آوردند و رهبر و زمامدار جهان
شدند» (نهج البلاغه، خطبه 5).
[7]. در شرایطی که انسانها اغلب برای زنده ماندن تلاش می کنند، کسانی
هم هستند که به خاطر درک متعالیتری از فلسفۀ حیات و مقام والایی که شهیدان راه
خدا دارند، حاضرند جان خود را فدا کنند و
از شهادت در راه مکتب و دین خود استقبال کنند؛ به چنین روحیه ای که همراه با
رهایی از تعلقات دنیوی است شهادتطلبی گفته میشود.(محدثی، 1377: ص112).
[8]. آقای زورق در کتاب دو حرکت در تاریخ مینویسد: با رحلت
پیامبر(ص) دو جریان اصلی در تاریخ اسلام پدید آمد. جریان اول با تبدیل امامت به
خلافت و سپس خلافت به سلطنت (اموی) آغاز شد. و جریان دوم با مقاومت علی و فاطمه و
پس قیام امام حسین(ع) و سایر قیامهای علیه ستمگران و ظالمان. روح اصلی جریان نخست
تمکین در برابر قدرتهای حاکم برای حفظ امتیازات بود و روح اصلی جریان دوم اعتراض
به وضع موجود برای حفظ دین(زورق، 1390، ج 1: ص 19).
[9]. این حقیقتی است که حتی دانشمندان غربی نیز به آن اذعان کردهاند.
برای آگاهی بیشتر ر.ک: تشیع، مقاومت و انقلاب (مجموعه مقالات کنفرانس بینالمللی
دانشگاه تلآویو ـ 1984)، ص 3- 7؛ تشیع، اسلام و غرب، ص 34).
[10]. هاشم معروف الحسنی مینویسد: «شیعیان انقلابیون به هم پیوستهای
هستند که آرام نمیگیرند و سست و خسته نمیشوند. عقیدهای که شیعه امامیه بدان
پایبند میباشند، آنان را به گونهای درآورده است که از انتقاد و مخالفت با حکام
ظالم خسته نشوند.»(معروف الحسنی، 1379: ص 147)